داشتم متنای پست جدید رو اماده میکردم که یهو پیام اومد.
_ سلام، راه افتادیم به طرف .
بعد از خوندن پیام های بعدی، فهمیدم درد من در برابر
درد یک شبهی عموم هیچ نیست.
حالا من، با کوله باری از درد های به جا مونده.
و زخم های کهنه و سر باز زده
و پاهایی ناتوان.
قدم بر میدارم، بر کف این زمین سرد.
پ.ن: چرا نمیتونم تهشو پیش بینی کنم؟
پ.ن۲: شاید حرف تو درست بود، شاید یه پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایانه.
درباره این سایت