داشتم متنای پست جدید رو اماده میکردم که یهو پیام اومد.

 _ سلام، راه افتادیم به طرف . 

بعد از خوندن پیام های بعدی، فهمیدم درد من در برابر

درد یک شبه‌ی عموم هیچ نیست.

حالا من، با کوله باری از درد های به جا مونده.

و زخم های کهنه و سر باز زده

و پاهایی ناتوان.

قدم بر میدارم، بر کف این زمین سرد.

پ.ن: چرا نمیتونم تهشو پیش بینی کنم؟ 

پ.ن۲: شاید حرف تو درست بود، شاید یه پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایانه.

شاید آبی؟ شایدم خاکستری؟.. بین همینا.

درد که یکی دوتا نیست.

درد ,های ,  ,شاید ,پ ,پیام ,زمین سرد ,این زمین ,کف این ,بر کف ,سرد پ

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زینبانه... سافت 98 پویشگر زناشویی آن‌‌ور نرده‌ها Harfaye ye adame mamoli کتاب وب : بزرگترین رسانه و فروشگاه کتاب به زبان فارسی در وب آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور) شهید :: وبلاگی با عطر شهدا کافه بهشت